سفارش تبلیغ
صبا ویژن



ماه شعبان هم رفت..............
برچسب ها: غربت نامه (13)، | نظر/ این نوشته را چگونه دیدید؟

امروز که این متن را می نویسم بیست و یکمین روز از ماه مبارک شعبان المعظم است. ماه رسول خدا (ص)! ماه توبه! ماه برگشت به سمت خدا! ماه آمادگی دل و جان برای میهمانی خدا! و برای من، مثل ماه های دیگر: ماه غفلت!! آری. ماه شعبان هم تمام شد و دستانمان خالی است. تنها چیزی که به کارنامه اعمالمان اضافه شده، سیاهی گناهانی بود که نتیجه ای جز شکستن دل نداشت. حال دوباره باید هنگام رقم زدن سرنوشتمان در لیالی قدر، با دستان خالی برسر معامله با خدا حاضر شویم و دوباره یکسال دیگر سرنوشتی بهتر از قبل را از خدا گدایی کنیم و از خدا بخواهیم یکسال ما را فرصت دهد تا به جبران محبت های بی دریغش گامی کوچک برداریم. دوباره باید سرهامان را پایین بیندازیم و «به فاطمه» را با صدایی لرزان نجوا کنیم. دوباره باید از اینکه یک گام دیگر به جهنم نزدیک شدیم «اغثنا من النار یامجیر» را با تمام وجود و با ضجه و آه و گریه فریاد بزنیم تا شاید ببخشاید خدا آنچه را کردیم. دوباره باید فریاد «الغوث الغوث خلصنا من النار یارب» را گره گشای دل سیاهمان بدانیم. آری ماه شعبان گذشت و هنوز خوابیم. فقط مانده 8 - 9 روز دیگر تا میهمانی خدا و ما هنوز لباسهای کثیف و آلوده به گناهمان را نشسته ایم و با همان لباسها میخواهیم در خانه دوست را بزنیم. به خدا شرمم میشود، وقتی به یاد می آورم قول و قراری را که سال گذشته با خدا گذاشتم و چند صباحی بعد از اتمام ماه مبارک، فراموشم شد همه آن قول و قرارها. و حالا که دوباره به ماه مبارک نزدیک می شویم، روی عذرخواهی نداریم. آخر عادتمان شده این کار. عادتمان شده عهد شکستن و توبه شکستن. عادتمان شدهپر رویی و گستاخی و هرچه بر گناهانمان اضافه می شود، توقعمان از خدا بیشتر می گردد.

خداوندا!! دوباره با پررویی تمام آمده ایم محضرت تا قَسَمت دهیم. قسمت دهیم به عزیزترین کسانت! قسمت دهیم به دلیل خلقت هستی! قسمت دهیم به اولی الامرت! قسمت دهیم به 14 نور پاکی که آفریدی تا ما را امام باشند! قسمت دهیم به اسماء جلالت! قسمت دهیم به مهربانیت! به جلالت! به جبروتت! به حقانیتت! به ربوبیتت! به عدالتت! به فضلت! به کرمت! به رحمانیتت! به رحیمیتت!.....

و بگوییم ما را ببخش! انشاءالله..........................................



چهارشنبه 89 مرداد 13


تویی که بر سر خوبان کشوری چون تاج / سزد اگر همه دلبران دهندت ب
برچسب ها: در محضر خواجه شیرازی (8)، | نظر بدهید

تویی که بر سر خوبان کشوری چون تاج  /  سزد اگر همه دلبران دهندت باج

دو چشم شوخ تو برهم زده خطا و حبش  /   به چین زلف تو ماچین و هند داده خراج

بیاض روی تو روشن چو عارض رخ روز  /  سواد زلف سیاه تو هست ظلمت داج

دهان شهد تو داده رواج آب خضر  /   لب چو قند تو برد از نبات مصر رواج

از این مرض به حقیقت شفا نخواهم یافت  /   که از تو درد دل ای جان نمی‌رسد به علاج

چرا همی‌شکنی جان من ز سنگ دلی  /   دل ضعیف که باشد به نازکی چو زجاج

لب تو خضر و دهان تو آب حیوان است  /  قد تو سرو و میان موی و بر به هیت عاج

فتاد در دل حافظ هوای چون تو شهی  /   کمینه ذره خاک در تو بودی کاج



دوشنبه 89 مرداد 11


دولت عشق.......
برچسب ها: تذکر! (5)، | نظر/ این نوشته را چگونه دیدید؟

گفتم: فقیرم!

گفتند: نیستی.

گفتم: فقیرم! باور کنید.

گفتند: نه! من می دانم که نیستی.

گفتم: شما که از حال و روز من خبر ندارید که چه می کشم و ...

و حال و روزم را برایشان تعریف کردم و
گفتم که چقدر دست هایم خالی است و چقدر فقر معنوی دارم، گفتم که این
روزگار چه خونی بر دل ما می کند و چه سختی هایی که شب و روز می کشم!

ولی امام هنوز فقط نگاهم می کردند!

گفتم: چه طور بگویم که ولله فقیرم و هیچ ندارم!

گفتند: اگر صد دینار به تو بدهم حاضری بروی و همه جا بگویی که از ما متنفری؟! از ما فرزندان محمد(صلی الله علیه و آله)؟!

گفتم: نه! هیچ گاه!

- "هزار دینار"؟!

- نه! به خدا قسم نه 

- "دهها هزار دینار"؟!

- هرگز! به خداوندی خدا سوگند همچنان دوستتان خواهم داشت.

گفتند: چطور می گویی فقیری؟ وقتی چیزی داری که به این قیمت گزاف هم نمی فروشی؟

«چطور می گویی فقیری وقتی کالای عشق ما در دارایی تو هست»

ترجمه آزاد از امالی، جلد 7، صفحه 1?7؛روایت مردی که به خدمت امام صادق علیه السلام رسید.
منبع: وبلاگ محراب اندیشه


جمعه 89 مرداد 8


دلم جز مهر مه رویان طریقی بر نمیگیرد .........
برچسب ها: در محضر خواجه شیرازی (8)، | نظر بدهید

دلم جز مهر مه رویان طریقی بر نمی‌گیرد  /   ز هر در می‌دهم پندش ولیکن در نمی‌گیرد

خدا را ای نصیحتگو حدیث ساغر و می گو  /   که نقشی در خیال ما از این خوشتر نمی‌گیرد

بیا ای ساقی گلرخ بیاور باده رنگین   /   که فکری در درون ما از این بهتر نمی‌گیرد

صراحی می‌کشم پنهان و مردم دفتر انگارند  /  عجب گر آتش این زرق در دفتر نمی‌گیرد

من این دلق مرقع را بخواهم سوختن روزی   /   که پیر می فروشانش به جامی بر نمی‌گیرد

از آن رو هست یاران را صفاها با می لعلش   /  که غیر از راستی نقشی در آن جوهر نمی‌گیرد

سر و چشمی چنین دلکش تو گویی چشم از او بردوز  /    برو کاین وعظ بی‌معنی مرا در سر نمی‌گیرد

نصیحتگوی رندان را که با حکم قضا جنگ است   /   دلش بس تنگ می‌بینم مگر ساغر نمی‌گیرد

میان گریه می‌خندم که چون شمع اندر این مجلس  /   زبان آتشینم هست لیکن در نمی‌گیرد

چه خوش صید دلم کردی بنازم چشم مستت را   /   که کس مرغان وحشی را از این خوشتر نمی‌گیرد

سخن در احتیاج ما و استغنای معشوق است   /   چه سود افسونگری ای دل که در دلبر نمی‌گیرد

من آن آیینه را روزی به دست آرم سکندروار  /   اگر می‌گیرد این آتش زمانی ور نمی‌گیرد

خدا را رحمی ای منعم که درویش سر کویت  /   دری دیگر نمی‌داند رهی دیگر نمی‌گیرد

بدین شعر تر شیرین ز شاهنشه عجب دارم   /  که سر تا پای حافظ را چرا در زر نمی‌گیرد



پنج شنبه 89 مرداد 7


خواصی که خوش درخشیدند: وزیر روزنامه نگار، صفارهرندی
برچسب ها: کمی جدی تر (12)، | نظر/ این نوشته را چگونه دیدید؟

محمد حسین صفارهرندی وزیر ارشاد در دولت نهم، با اتمام مسئولیت وزارتش به صف خواصی پیوست که به روشنگری در مورد جریان فتنه گر پرداخت. سخنرانی های صفارهرندی در دانشگاه ها یکی از سخنرانی های جنجالی این سالهای دانشگاه ها بوده است. زمانی که صفار هرندی در دانشگاه تهران به نقد عملکرد موسوی می پرداخت، عده ایادامه مطلب...

دوشنبه 89 مرداد 4


امام خامنه ای در نگاه بزرگان
برچسب ها: امام خامنه ای (4)، | نظر/ این نوشته را چگونه دیدید؟

 ختم صلوات برای سلامتی

فرزند آیت‌الله العظمی بهجت با اشاره به همزمانی روزهای پایانی عمر پدر بزرگوارشان با سفر رهبر انقلاب به استان کردستان، در بیان حالت روحی ایشان، به حساسیت این مرجع تقلید نسبت به سلامت رهبری اشاره می‌کند و می‌گوید: این موضوع سبب شد تا معظم‌له برای سلامتی رهبر انقلاب چندین ختم ویژه صلوات و ذکر را گرفتند و مداومت بر این ختم‌ها که برای سلامتی رهبر انقلاب بوده است تا آخرین ساعت عمر حضرت آیت‌الله بهجت ادامه داشته است. برخی نیز از پیش‌بینی رهبری آقا چند سال پیش از رهبری توسط ایشان خبر داده‌اند.

خورشید اینجا تابید و رفت

روزی بعد از ملاقات حضرت آقا با آیت‌الله بهاءالدینی از ایشان می‌پرسند که آیا دیروز مقام معظم رهبری به اینجا آمده بود؟ادامه مطلب...

دوشنبه 89 مرداد 4


اگر روم ز پی اش.............
برچسب ها: در محضر خواجه شیرازی (8)، | نظر/ این نوشته را چگونه دیدید؟

اگر روم ز پی اش فتنه‌ها برانگیزد  /  ور از طلب بنشینم به کینه برخیزد

و گر به رهگذری یک دم از وفاداری  /   چو گرد در پی اش افتم چو باد بگریزد

و گر کنم طلب نیم بوسه صد افسوس  /  ز حقه دهنش چون شکر فروریزد

من آن فریب که در نرگس تو می‌بینم /  بس آب روی که با خاک ره برآمیزد

فراز و شیب بیابان عشق دام بلاست  /  کجاست شیردلی کز بلا نپرهیزد

تو عمر خواه و صبوری که چرخ شعبده باز /  هزار بازی از این طرفه‌تر برانگیزد

بر آستانه تسلیم سر بنه حافظ /  که گر ستیزه کنی روزگار بستیزد

 



دوشنبه 89 تیر 28


الهی......................
برچسب ها: غربت نامه (13)، | نظر بدهید

خداوندا! دستانم خالی اند. هرچه به خود و اطرافم مینگرم که بیابم تحفه ای ناقابل، تا به درگاهت پیشکش کنم، کمتر می یابم. هرچه گوشه و کنار قلبم را بیشتر میگردم، برسیاهی هایی که میدیدم افزوده میشود و هرچه بیشتر در زمان جلو می روم، از سفیدیهای آن کاسته. دستانم خالی است، اما انتظارم بی نهایت. دستانم خالی است، ولی با جسارت تمام از تو طلب می کنم تمام آنچه حقم هست و نیست، طلب می کنم تمام آنچه به صلاحم هست و نیست، طلب می کنم تمام آنچه ظرفیتش را دارم و ندارم، طلب می کنم تمام آنچه توان شکرگزاریش را دارم و ندارم، طلب می کنم تمام آنچه مرا عاقبت به خیر می کند و نمی‌کند، طلب می کنم تمام آنچه طول غیبت مولایم را کم می کند و نمی کند، طلب می کنم تمام آنچه مرا پیش مولایم سربلند می کند و نمی کند، طلب می کنم تمام آنچه رسیدن به خدا را برایم طولانی تر می کند و نمی کند..... و بیشرمانه تر از این همه طلب، آن است که بازخواست میکنم تو را به اطر آنچه حقم نیست و به من نمی بخشی، به خاطر آنچه به صلاحم نیست و و به من نمی بخشی..... و از آن بیشرمانه تر آن که می خواهم تو را فقط به خاطر این خواسته ها و فراموشت نمی کنم تا موقع رسیدن به آنها.

خدایا! توفیقم ده که قانع باشم و شاکر، شایسته بخشش باشم و قدرشناس محبت و در عین حال عدم بخشش! و از همه بالاتر عبد خودت باشم نه مرید بندگانت، خاطرخواه خودت نه عاشق دنیایت، شکرگزار خودت نه پابوس دشمنانت.

الهی عظم البلاء و برح الخفاء وانکشف القطاء وانقطع الرجاء و ضاقت الارض و منعت السماء و انت المستعان و الیک المشتکی و علیک المعول فی الشده و الرخاء که عظم البلاء همان شکافته شدن پرده عصمت توسط بندگان خاطی و نالایق و نا اهلی همچون من است.

...........

ففرج عنا بحقهم فرجا عاجلا غریبا......... انشاءالله



شنبه 89 تیر 26


هر که شد محرم دل در حرم یار بماند .........
برچسب ها: در محضر خواجه شیرازی (8)، | نظر بدهید

هر که شد محرم دل در حرم یار بماند  / وان که این کار ندانست در انکار بماند

اگر از پرده برون شد دل من عیب مکن  /  شکر ایزد که نه در پرده پندار بماند

صوفیان واستدند از گرو می همه رخت  /  دلق ما بود که در خانه خمار بماند

محتسب شیخ شد و فسق خود از یاد ببرد  /  قصه ماست که در هر سر بازار بماند

هر می لعل کز آن دست بلورین ستدیم  /  آب حسرت شد و در چشم گهربار بماند

جز دل من کز ازل تا به ابد عاشق رفت  /  جاودان کس نشنیدیم که در کار بماند

گشت بیمار که چون چشم تو گردد نرگس  /  شیوه تو نشدش حاصل و بیمار بماند

از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر  /  یادگاری که در این گنبد دوار بماند

داشتم دلقی و صد عیب مرا می‌پوشید  /  خرقه رهن می و مطرب شد و زنار بماند

بر جمال تو چنان صورت چین حیران شد / که حدیثش همه جا در در و دیوار بماند

به تماشاگه زلفش دل حافظ روزی  /  شد که بازآید و جاوید گرفتار بماند



پنج شنبه 89 تیر 24


خواصی که خوش درخشیدند:حدادعادل، ادیب سیاستمدار
برچسب ها: کمی جدی تر (12)، | نظر بدهید

غلامعلی حداد عادل از جمله خواصی بود که در روزهای اول بعد انتخابات با موضع گیری های شفافش در جهت روشن کردن فضای غبارآلود سعی و تلاش فراوانی کرد و صحبت هایش با استقبال بسیاری رو به رو شد به گونه ای که بنا به درخواست مردم بارها از صدا و سیما پخش شد.

حداد عادل با بیان تناقضات موسوی در موضع گیریهایش او را مورد سئوال قرار می داد: ادامه مطلب...

سه شنبه 89 تیر 22



Design By : Ashoora.ir





پایگاه جامع عاشورا