سفارش تبلیغ
صبا ویژن



خدایا
| نظر/ این نوشته را چگونه دیدید؟

خدایا من چیزی نمیبینم، آینده پنهان است

ولی آسوده ام...

چون تو را میبینم و تو همه چیز را



دوشنبه 92 اردیبهشت 30


و نباید می­ آمدی آقای جلیلی
| نظر/ این نوشته را چگونه دیدید؟

 

تو نباید می­ آمدی آقای جلیلی
چرا که انتخابات
آن­طور که تو فکر می ­کنی نیست
و برای رئیس جمهور شدن
چیزی بیشتر از آبرو لازم است
انتخابات پول می­ خواهد
پول زیاد…
آنقدر زیاد که همه را راضی کند
و بهانه را
از رسانه­ های زرد و مایل به سبز بگیردادامه مطلب...

دوشنبه 92 اردیبهشت 30


خودشیفتگی به سبک غربی
| نظر/ این نوشته را چگونه دیدید؟

 

دیدید توی بعضی مدارس ابتدایی یا بالاتر از اون، بیشتر توی مدارس غیر انتفاعی که پدر و مادر بعضی دانشآموزا مرتب هدیه تهیه میکنند و از مسئولین مدرس میخواهند به دلایل موجه و غیرموجه، سر صف یا توی کلاس این هدیه رو به نو گل نو رسیدهشون بدن و کلی هم ذوقمرگ میشن و هرجایی که میرسن از بچهشون تعریف و تمجید میکنند که آره بچه ما فلان است و بهمان است و یکی را دوتا کرده است و کلی هم جایزه گرفته است. بقیه هم تقریبا از قضیه مطلع هستند و خودشیفتگی این خانواده کلی موجب نشاط و افزایش روحیه و خنده بقیه میشه. و نکته مهم قضیه اینه که این اتفاق بیشتر برای خانوادههایی رخ میده که بچه شون تنبل کلاسه و ازقضای روزگار درسنخون از آب دراومده.

ماجرا از این قراره که ظاهرا این مسئله در سرتاسر دنیا گریبانگیر عده ایست. جایزه ای داریم توی دنیا که به این جایزه میگن جایزه صلح نوبل. قراره که هرکی در جهت صلح و دوستی و همدلی و صفا و صمیمیت و مهر و عطوفت و شادی و نشاط و گل و بلبل و سنبل و خلاصه از این حرفا!!! اقدامات زیادی انجام داد این جایزه رو بهش بدن. البته قرار که چه عرض کنم بهتره بگیم بهونه دادن این جایزه اینه. نکتهش میدونی کجاست. اینه که به تازگی اتحادیه فخیمه اروپا هم این جایزه و دریافت کرده و کللللللی هم تو بوق و کرنا کردن که آره ما هم در جهت صلح و دوستی گامی بس بزرگ برداشتیم. اینقدر گام هایمان بزرگ بود که برایمان دردسر ساز شد!! بالاخره ناتو این همه در جهت صلح و دوستی گام برداشته و لطف کرده کلی آدمهای جهان سومی رو از صحنه روزگار پاک کرده و این همه تو دل کسانی که صلح و دوستی واسه اونا نیست که صلح فقط واسه عده قلیلی از مردم دنیا است، ترس و رعب و وحشت انداخته و از همه مهمتر، چاکر و نوکر سینه چاک امریکا است. این نکته مهمیهها. این رو فراموش نکنید. خواستید صلح نوبل بگیرید اصلا کار سختی نیستا! دیدید خاله شیرین تونست صلح نوبل بگیره؟! دیدید عمو اوباما تونست بگیره؟! شماهم میتونید سخت نیستش که. کافیه فقط خودتونو واسه امریکا و اسرائیل یه کم لوس کنید و یه حرفایی که دوست دارن رو بزنید. به همین راحتی به همین خوشمزگی. جایزه میدن بهتون باقلوا!! بعدشم کلی تو بوق و کرنا میکنن که جایزه گرفتید و مهمتر اینکه موجب نشاط ما هم میشید و هراز چندگاهی دور هم که میشینم به شما و جایزهتون کلی میخندیم.

 



یکشنبه 91 آبان 7


نمکش میزنند!!
| نظر/ این نوشته را چگونه دیدید؟

 

شنیده اید که میگویند هرچه بگندد نمکش می‌زنند وای به روزی که بگندد نمک؟ حال حکایت مجلس ما شده است. حکایت مجلس ما حکایتی بس عجیب و غریب و در برهه هایی از زمان حکایتی است که باید ظاهرا خندید و با چشم دل گریست. حکایتی که این به اصطلاح نمایندگان مردم و وکلای آنها در مجلس بازیگران اصلی آن می‌باشند. گاه و بیگاه خبرهایی میشنویم از این مجلس که میتوان از آن اخبار به عنوان مجلس گرم کن و ایجاد شادی و نشاط از آن استفاده کرد. گاهی مجلس از این طرف پشت بام میافتد و گاهی از طرف دیگرش!‌ گاهی اوقات انسان به این فکر فرو میرود که آیا نیازی به دشمن هم می‌باشد؟ یا برخی از این به اصطلاح نمایندگان مجلس برایمان کافی است. گاهی با خود می‌اندیشم چه می شود این نمایندگان را؟ گاهی آنقدر وزیر استیضاح می‌کنند که خود در عجایبش می مانند و برخی بر برخی دیگر خرده می‌گیرند. گاهی نیز عکس آن رخ می‌دهد‌. گاهی هرچه دنبال پرتقال فروش می‌گردی آن را نمی‌یابی. آنجا که وضعیت اقتصادی مملکت وضعیت نابسامان و نه چندان خوبی است و مخصوصا اقشار متوسط به پایین جامعه دارند زیر چرخ اقتصادی له می‌شوند، هیچ حرکت و جنب و جوشی از مجلس در جهت ایجاد سوال و استیضاح (به معنی درخواست توضیح از وزیر یا رئیس جمهور) از وزرای مربوطه نیست که نیست و کمیسیون اقتصادی مجلس فقط سر و صدایی عظیم را در مسائلی که نیاز کشور بود نذیر هدفمندی یارانه ها و بحث بنزین به راه انداخته و اینجا که معلوم نیست دلیل آن چیست ساکت‌اند. در همین زمان بحث استیضاح وزیر ورزش را مطرح می‌کنند. مطلبی جالب توجه است. شاید عامل اصلی گرانی‌های اخیر مملکت را یافته‌اند و به دنبال سئوال از ایشان می‌باشند. جالب‌تر آنکه در روز استیضاح وزیر ورزش، بحث استیضاح به خاطر پس گرفته شدن رأی برخی نماینده ها منتفی می‌گردد. چه جالب است!! مگر مردم مسخره شمایند؟! به جای پرداختن به مشکلات مردم به جان همدیگر افتاده‌اید و فقط دنبال حال‌گیری!! از همدیگرید؟! مگر یادتان رفته چندی پیش دستی که بر قران گذاشتید و سوگندی که خوردید؟! خود را اصلاح کنید. مردم به شما رأی نداده‌اند که به دنبال خوشگذرانی خود باشید. وظیفه‌تان را فراموش نکنید. بدانید که چه امر مهمی به دوشتان است. باشد که خدا از سر تقصیرات همه‌مان بگذرد. 

 



چهارشنبه 91 مهر 26


حکایات میرزا بنویس خان چمن دره
| نظر/ این نوشته را چگونه دیدید؟

 

دیر زمانی است که در این گنبد کبود بزرگان و مرادانی رشد نمودندی که مریدانی سینه چاک و پارکاب جذب نمودندی و در فضای مجازی ورود نمودندی و اقداماتی بس فراوان نمودندی. یکی از این بزرگان میرزابنویس خان چمن دره ای بودندی. چندین دوره ای است که بر مسند قدرت تکیه زدندی و کرسی مجلسی را تصاحب نمودندی. در آنجا بر دکتر خان عجب الدوله جسارتها نمودندی و تلاشهای فراوانی در جهت رفع مشکل عدیدهی عجب انگیزی به کار بستندی. وانگهی ارضا نگردیدندی و پس از مشورتهای فراوان با بزرگان و استوانه ها تمام آمال خود را در فضای مجازی یافتندی و سایت ”ی“ را راه اندازی نمودندی. ایشان در مباحث اقتصادی ید طولایی داشتندی و همواره و از ازل تا کنون با تمام سیاستهای عجب الدوله مخالف بودندی. عجب آنکه حتی یک کار عجب الدوله را درست و مثبت ارزیابی ننمودندی. به نظر میرسد این بزرگ مرد مراد مریدین شیوه ای جدید در بحث رسانه ای آغاز نمودندی و کشفی بزرگ به جامعه جهانی هدیه دادندی و آن اینکه میتوان تمام کارهای عجب الدوله را نقد نمودندی. آنکه اگر قدرت قهریه و غضبیه فعال گردیدندی، تورا واجب گشته است که سایتی زدندی و شیوه میرزا را به کار بستندی و هرچه فعل از انسان مقابلت سرزدندی را چنان نقد نمودندی که گویی خیانتی بس عظیم در شرف وقوع بودندی و خطری بس عظیم دنیای مادی را به مخاطره انداختندی. در این میان واجب میگردند که فضای کشور را فضای بحرانی جلوه دهندی تا به همه مشهود گردد که خائنی بس بزرگ در کشور فعالیت نمودندی . در این میان عجب الدوله نیز کمکهای فراوانی به میرزای ما نمودندی و دلسوزیشان گل نمودندی و عجیب حرکاتی از خود نشان دادندی گویی اخباری بس گرانمایه برای میرزا ایجاد نمودندی. خود میگفتندی سعیمان براین است که دوستان برای تخریب شخصیت ما کمتر از دروغ بهره جستندی و کمی واقعیت نیز در میان اخبارشان مشاهده شدندی لیکن اقداماتی خوشحال کننده برایشان انجام مینمودندی! مخلض مطلب اینکه این چهره جذاب رسانه ای کاری بس گرانمایه به جامعه جهانی هدیه دادندی و دست بی بی سی و وی او ای را از پشت بستندی و شادی ها و نشاط عظیمی به آنها هدیه نمودندی. اجرشان با بی بی سی و وی او ای. انشاءالله.

 

 



شنبه 91 مهر 22


سلام دوباره
| نظر/ این نوشته را چگونه دیدید؟

بسم رب الحسین

سلام به دوستان

من دوباره برگشتم

خوش اومدم



جمعه 91 مهر 21


بدون عنوان
| نظر/ این نوشته را چگونه دیدید؟

سال 68 در مورد رهبری حضرت آقا از آیت الله بهجت سوالی میپرسند که آیا ایشان برای این کار جوان نیستند؟

آیت الله بهجت جواب میدهند: همان یک بار که گفتند علی برای حکومت جوان است برای هفت پشتمان بس است.



یکشنبه 91 اردیبهشت 10


بدون عنوان
| نظر بدهید

میدانی؟! اینجا همه چیزش عذاب آور شده است. درش، دیوارش، کوچه بنی هاشم اش....

اصلا علی (ع) را  ابن ملجم به شهادت نرساند..... هرچه بود از همان کوچه بنی هاشم بود.....

هرچع ابود از زانوی غم بغل کرن علی (ع) در خانه و رفتن بانوی عالم به جنگ ابلیس بود. هرچه بود از روگرفتن زهرا (س) در پیش علی بود.

آری نه تنها قاتل زهرا که قاتل علی نیز آن ملعون بود..... کمر علی را آن خانه و آن کوچه شکست. آخر به حضرت رسول قول داده بود! قول داده بود امانت دار خوبی باشد.... حال چگونه این امانت را به دستان مبارکش سپارد؟ 

علی مظلومترین مظلومان عالم است......



پنج شنبه 91 فروردین 31


عالیجناب.....!! به کجا چنین شتابان؟
| نظر/ این نوشته را چگونه دیدید؟

در مسائل سیاسی بیشتر و کلا در ارتباطات بین کشورها و ملت ها مسائل به صورت یک پازل و یا شطرنج می باشد که همه رفتار را باید باهم دید تا بتوان تحلیل درستی از یک مسئله و یا رفتار یک شخص، گروه و یا یک کشور خاص داشت. درست شبیه یک پازل که ممکن است یک قطعه از پازل مثلا یک برگ گل باشد و زیبا جلوه کند اما وقتی پازل تکمیل می گردد مشخص می شود که آن شکل و یا منظره به زیبایی آن برگ گل نبوده و یا بالعکس.

بحثی که اخیرا بسیار مطرح گردیده است و این روزها هم در داخل و هم از خارج کشور اظهارنظرهای متفاوت و بعضا متناقض با هم را می شنویم، مسئله رابطه ایران با امریکا می باشد. آنچه در این میان در داخل همچون توپی صدا کرد و باعث واکنش های فراوان و متفاوتی خصوصا از روزنامه ها و سایت های خبری شد، اظهار نظر حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی در این مورد و بحث نامه ایشان به امام خمینی (ره) در مورد لزوم مشخص کردن مسائلی چون رابطه با امریکا و برتر دانشتن قدرت امریکا می‌باشد. ایشان در صحبتهایی اعلام کرده اند که در اواخر عمر حضرت امام نامه ای خصوصی به ایشان نوشته اند و از ایشان خواسته اند تا مسئله رابطه با امریکا را حل کند چرا که بعدا کسی نخواهد بود که ایران را از چنین گردنه هایی عبور دهد. ایشان امریکا را برترین قدرت دنیا دانسته اند و ارتباط با امریکا را شبیه ارتباط با کشورهای دیگر همچون روسیه و چین و ... دانسته اند. در این باره لازم می دانم نکاتی چند را برشمرم تا تکه های بیشتری از این پازل آشکار گردد و نتیجه گیری آسان تر گردد. البته در اینجا خیلی سعی برآن نداریم مفاد نامه ایشان را به چالش بکشیم و مطرح کنیم. تنها میخواهیم مطرح کردن این موضوع در این برحه خاص را بررسی کنیم. حال میتوان نکات زیر را مورد اشاره قرار داد.

1- بحث رابطه با امریکا بحثی است که سالهای سال و در هرفرصتی که امکان داشته است هم امام خمینی و هم رهبر معظم انقلاب درمورد آن بحث کرده اند و خط قرمز بودن این مسئله و همینطور چرایی عدم امکان رابطه ایران با امریکا و مذاکره ایران با امریکا را گوشزد کرده اند. این که بعد از اینهمه صحبت و تذکر و دستور و اخطار امام، دوباره فردی نامه ای برای حل و فصل کردن این قضیه به امام بنویسد، آن هم در زمانی که امام در بستر بیماری هستند و اینکه بعد از تأکیدات مکرر رهبری، این موضوع بیان گردد، آن هم در این برهه خاص جای بسی تأمل دارد. رهبر معظم انقلاب در جواب جیمز بیکر که در 19 آوریل 1990 آمادگی امریکا را برای مذاکره با ایران اعلام میکند میفرمایند: «و اما مسئله ای که این روزها در سطح جمعی از اهل فکر و اهل نظر در جریان است، مذاکره کردن و مذاکره نکردن است... من معتقدم، آن کسانی که فکر می کنند ما باید با رأس استکبار -یعنی آمریکا- مذاکره کنیم، یا دچار ساده لوحی هستند، یا مرعوبند. من بارها این نکته را عرض کرده ام که استکبار، بیش از این که نان قدرت و توانایی خودش را بخورد، نان هیبت و تشر خودش را می خورد. اصلاً استکبار، با تشر و ابهت و شکلک درآوردن و ترساندن این و آن، زنده است. مذاکره، یعنی چه؟ صرف این که شما بروید با آمریکا بنشینید حرف بزنید و مذاکره کنید، مشکلات حل می شود؟ این طوری که نیست. مذاکره در عرف سیاسی، یعنی معامله، مذاکره با آمریکا، یعنی معامله با آمریکا. معامله، یعنی داد و ستد؛ یعنی چیزی بگیر، چیزی بده تو از انقلاب اسلامی، به آمریکا چه می خواهی بدهی، تا چیزی از او بگیری؟ آن چیزی که شما می خواهید به آمریکا بدهید، تا در مقابل از او چیزی بگیرید، چیست؟ ما چه می توانیم به آمریکا بدهیم؟ او از ما چه می خواهد؟ آیا می دانید که او چه می خواهد؟ «و ما نقموا منهم الا ان یومنوا بالله العزیز الحمید». والله که آمریکا از هیچ چیز ملت ایران، به قدر مسلمان بودن و پای‌بند بودن به اسلام ناب محمدی(ص) ناراحت نیست. او می خواهد شما از این پایبندیتان دست بردارید. او می خواهد شما این گردن برافراشته و سرافراز را نداشته باشید؛ حاضرید؟» و این تنها نمونه ای از آنها است.

2- این که مسئله ارتباط با امریکا و موضوع نامه آقای هاشمی بعد از سال‌ها در این موقع خاص مطرح می گردد خواسته یا ناخواسته تبعاتی دربر دارد. درواقع اینطور بگوییم که وقتی مسئله ای روشن و تصمیم گیری درمورد آن روشن تر باشد مطرح کردن آن مسئله و بیان نظراتی مخالف با آن اینگونه مینماید مطرح کردن آن، که خواسته یا ناخواسته در ایجاد و یا افزایش فشار بر نظام برای ایجاد رابطه با امریکا تأثیر زیادی خواهد داشت. این روزها بحثی که روی آن تأکید زیادی از خارج از کشور می باشد و ظاهرا به عنوان یک هدف بلند مدت برای امریکا مطرح است مسئله مذاکره با ایران است و در رسیدن به آن از هیچ فشار و جنگ روانی فروگذار نمیکند. چرایی این مسئله در بندهای آینده توضیح داده خواهد شد. اما نشانه های این ادعا به خوبی واضح است. اولین و مهمترین آنها همین تحریمها و تصویب قطعنامه ها است. همه به خوبی میدانند که تنها عامل و باعث و موافق این تحریمها امریکا بوده و هست و سایر کشورها هم در حال حاظر دارند چوب سیاستهای امریکا را میخورند. مطلب دیگر اینکه کاندیداهای ریاست جمهوری سعی دارند با بحث رابطه با امریکا رأی بیاورند. کاندیداهای حزب جمهوریخواه که همواره به جنگ افروزی و خشونت معروف بودند و حتی در دور قبل اوباما را به حرف‌های نرم و آرام در مقابل ایران متهم میکردند حال داعیه ایجاد رابطه با ایران را دارند. پس هرگونه تلاشی در ایجاد رابطه با امریکا میتواند امریکا را در رسیدن به اهدافش نزدیک کند.

3- اما آنچه در قبل مورد بحث قرار گرفت، اینگونه توجیه میگردد که شاید رابطه با امریکا هم به نفع ایران و هم به نفع امریکا باشد. بنابراین همانطور که این تلاش به امریکا کمک خواهد کرد به ایران نیز کمک خواهد کرد. اما این احتمال به راحتی رد میگردد. این را از صحبتهای مقامات خود امریکا اثبات میکنیم. گزارش اخیر «مرکز تحقیقات کنگره آمریکا» تأکید می کند «حضور ایران در پای میز مذاکره بی آن که چیزی رد و بدل شده و امتیازی داده یا گرفته شود می تواند تحولات اسلامی منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا را، تحت تأثیر قرار داده و نهایتاً متوقف کند» همچنین بخشی از اظهارات رابرت گیتس -وزیر دفاع پیشین آمریکا- در کنگره امریکا اینگونه است. گیتس در پاسخ به علت ناتوانی دولت بوش در مقابله با ایران اسلامی می گوید «مشکل بزرگ ما با ایران آن است که به ما احتیاجی ندارد تا امتیازی از ما بخواهد و کسی که امتیازی از شما نخواهد، امتیازی هم به شما نخواهد داد.» و اینها گوشه ای از مطالب فراوانی است که اثبات میکند امریکا از این مذاکره تنها و تنها میخواهد منافع خویش را پیش ببرد و سعی در ان است که هرچه بیشتر ایران را از عرصه نبرد و تقابل با خود دور کند. بنابراین ایران از مذاکره با امریکا انتظار هیچگونه پیشرفتی در اهدافش را نباید داشته باشد.

4- به نظر میرسد وقتی نامه ای در این سطح از تصمیم گیری و چنین مسئله ای مهم که تا به حال به عنوان خط قرمز ایران مطرح میشد، آن هم از سوی فردی همچون حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی و خطاب به امام خمینی با پاسخی از سوی ایشان مواجه گشته باشد. قطعا اگر پاسخ ایشان نظری موافق و در راستای نظر آقای هاشمی بود به نظر میرسد قطعا باید همراه با مسئله نامه مطرح میگشت. اما اینکه آقای هاشمی هیچ اشاره ای به جواب امام خمینی به نامه شان را نمیدهند خیلی مسائل را به ذهن متبادر.

اما چندکلمه خودمانی با عالیجناب سرخپوش. چیزی را باید بپذیریم و آن اینکه تمام تلاش رهبر عزیزمان بر نگهداشتن شما در مدار انقلاب و عدم تمایل به حذف شما هستند. دلایل آن هم واضح است. اما آقای هاشمی شما به خوبی نشان داده اید که درطول انقلاب از فرصتها به بهترین نحو بهره برده اید. آنجا که جا داشت بدون اجازه و تمایل امام خمینی آیت الله منتظری ساده لوح را سرکار آوردید تا بتوانید از ساده لوحیش بعدا استفاده کرده و هرچه میخواهید عمل کنید. آنجا که بحث رهبری جدید و جلسه خبرگان رهبری بود بحث حکومت شورایی را مطرح کردید تا به اذهان القا کنید که فردی در حد رهبری ایران نیست و وقتی طرحتان شکست خورد و دیگر معلوم بود رهبر کیست دوباره از فرصت استفاده کرده و بحث صحبتهای سید احمد خمینی را مطرح کردید و اینکه چرا اول جلسه این مسائل مطرح نشد جای بسی حرف است که مجال آن در اینجا نیست. آمدید و آمدید تا اینکه سعی کردید از فضای آشقته انتخابات ماهی بگیرید و با فشار بر رهبری سعی کنید حرفتان را به ایشان قالب کنید نه بدین دلیل که احمدی نژاد کنار رود به این دلیل که این تابو شکسته شود. قدرت ولی فقیه کاهش یابد. قدرت شما اضافه شود و خیلی چیزهای دیگر. و حال در این بحبوحه مسائل تحریمها و فشارها دوباره ماهی گیریتان گل کرده و میخواهید با فشار بر رهبری هم از قدرت ایشان بکاهید و سند بودن و حجت بودن حرفشان را خدشه دار کنید و هم به آرزوی دیرین خود یعنی رابطه با امریکا برسید؟ کلا!! خیالش را هم نکینید. به یاری خدا این آرزوها را هرچه سریعتر به گور خواهید برد. تا کور شود هرآنکه نتواند قدرت امام خامنه ای را ببیند.



یکشنبه 91 فروردین 27


آیا خدا شر را آفریده است؟
| نظر/ این نوشته را چگونه دیدید؟

روزی یک استاد دانشگاه تصمیم گرفت تا دانشجویانش را به مبارزه بطلبد. او پرسید: `آیا خداوند هر چیزی را که وجود دارد، آفریده است؟`دانشجویی شجاعانه پاسخ داد: "بله."
استاد پرسید: "هر چیزی را؟"
پاسخ دانشجو این بود: "بله هر چیزی را."
استاد گفت: "در این حالت، خداوند شر را آفریده است. درست است؟ زیرا شر وجود دارد."

برای این سوال، دانشجو پاسخی نداشت و ساکت ماند. استاد از این فرصت حظ برده بود که توانسته بود یکبار دیگر ثابت کند که ایمان و اعتقاد فقط یک افسانه است.
ناگهان، یک دانشجوی دیگر دستش را بلند کرد و گفت: "استاد، ممکن است که از شما یک سوال بپرسم؟"
استاد پاسخ داد: "البته."
دانشجو پرسید: "آیا سرما وجود دارد؟"
استاد پاسخ داد: "البته، آیا شما هرگز احساس سرما نکرده اید؟"
دانشجو پاسخ داد:
"البته آقا، اما سرما وجود ندارد. طبق مطالعات علم فیزیک، سرما عدم تمام و کمال گرماست و شئی را تنها در صورتی میتوان مطالعه کرد که انرژی داشته باشد و انرژی را انتقال دهد و این گرمای یک شئی است که انرژی آن را انتقال می دهد. بدون گرما، اشیاء بی حرکت هستند، قابلیت واکنش ندارند. پس سرما وجود ندارد. ما لفظ سرما را ساخته ایم تا فقدان گرما را توضیح دهیم."
دانشجو ادامه داد: "و تاریکی؟"
استاد پاسخ داد: "تاریکی وجود دارد."
دانشجو گفت:
"شما باز هم در اشتباه هستید، آقا. تاریکی فقدان کامل نور است. شما می توانید نور و روشنایی را مطالعه کنید، اما تاریکی را نمی توانید مطالعه کنید. منشور نیکولز تنوع رنگهای مختلف را نشان می دهد که در آن طبق طول امواج نور، نور می تواند تجزیه شود. تاریکی لفظی است که ما ایجاد کرده ایم تا فقدان کامل نور را توضیح دهیم."
و سرانجام دانشجو پرسید:
- "و شر، آقا، آیا شر وجود دارد؟
خداوند شر را نیافریده است. شر فقدان خدا در قلب افراد است، شر فقدان عشق، انسانیت و ایمان است. عشق و ایمان مانند گرما و نور هستند. آنها وجود دارند. فقدان آنها منجر به شر می شود."
و حالا نوبت استاد بود که ساکت بماند.
نام این دانشجو آلبرت انیشتین بود



جمعه 91 فروردین 25



Design By : Ashoora.ir





پایگاه جامع عاشورا