سفارش تبلیغ
صبا ویژن



عالیجناب.....!! به کجا چنین شتابان؟
| نظر/ این نوشته را چگونه دیدید؟

در مسائل سیاسی بیشتر و کلا در ارتباطات بین کشورها و ملت ها مسائل به صورت یک پازل و یا شطرنج می باشد که همه رفتار را باید باهم دید تا بتوان تحلیل درستی از یک مسئله و یا رفتار یک شخص، گروه و یا یک کشور خاص داشت. درست شبیه یک پازل که ممکن است یک قطعه از پازل مثلا یک برگ گل باشد و زیبا جلوه کند اما وقتی پازل تکمیل می گردد مشخص می شود که آن شکل و یا منظره به زیبایی آن برگ گل نبوده و یا بالعکس.

بحثی که اخیرا بسیار مطرح گردیده است و این روزها هم در داخل و هم از خارج کشور اظهارنظرهای متفاوت و بعضا متناقض با هم را می شنویم، مسئله رابطه ایران با امریکا می باشد. آنچه در این میان در داخل همچون توپی صدا کرد و باعث واکنش های فراوان و متفاوتی خصوصا از روزنامه ها و سایت های خبری شد، اظهار نظر حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی در این مورد و بحث نامه ایشان به امام خمینی (ره) در مورد لزوم مشخص کردن مسائلی چون رابطه با امریکا و برتر دانشتن قدرت امریکا می‌باشد. ایشان در صحبتهایی اعلام کرده اند که در اواخر عمر حضرت امام نامه ای خصوصی به ایشان نوشته اند و از ایشان خواسته اند تا مسئله رابطه با امریکا را حل کند چرا که بعدا کسی نخواهد بود که ایران را از چنین گردنه هایی عبور دهد. ایشان امریکا را برترین قدرت دنیا دانسته اند و ارتباط با امریکا را شبیه ارتباط با کشورهای دیگر همچون روسیه و چین و ... دانسته اند. در این باره لازم می دانم نکاتی چند را برشمرم تا تکه های بیشتری از این پازل آشکار گردد و نتیجه گیری آسان تر گردد. البته در اینجا خیلی سعی برآن نداریم مفاد نامه ایشان را به چالش بکشیم و مطرح کنیم. تنها میخواهیم مطرح کردن این موضوع در این برحه خاص را بررسی کنیم. حال میتوان نکات زیر را مورد اشاره قرار داد.

1- بحث رابطه با امریکا بحثی است که سالهای سال و در هرفرصتی که امکان داشته است هم امام خمینی و هم رهبر معظم انقلاب درمورد آن بحث کرده اند و خط قرمز بودن این مسئله و همینطور چرایی عدم امکان رابطه ایران با امریکا و مذاکره ایران با امریکا را گوشزد کرده اند. این که بعد از اینهمه صحبت و تذکر و دستور و اخطار امام، دوباره فردی نامه ای برای حل و فصل کردن این قضیه به امام بنویسد، آن هم در زمانی که امام در بستر بیماری هستند و اینکه بعد از تأکیدات مکرر رهبری، این موضوع بیان گردد، آن هم در این برهه خاص جای بسی تأمل دارد. رهبر معظم انقلاب در جواب جیمز بیکر که در 19 آوریل 1990 آمادگی امریکا را برای مذاکره با ایران اعلام میکند میفرمایند: «و اما مسئله ای که این روزها در سطح جمعی از اهل فکر و اهل نظر در جریان است، مذاکره کردن و مذاکره نکردن است... من معتقدم، آن کسانی که فکر می کنند ما باید با رأس استکبار -یعنی آمریکا- مذاکره کنیم، یا دچار ساده لوحی هستند، یا مرعوبند. من بارها این نکته را عرض کرده ام که استکبار، بیش از این که نان قدرت و توانایی خودش را بخورد، نان هیبت و تشر خودش را می خورد. اصلاً استکبار، با تشر و ابهت و شکلک درآوردن و ترساندن این و آن، زنده است. مذاکره، یعنی چه؟ صرف این که شما بروید با آمریکا بنشینید حرف بزنید و مذاکره کنید، مشکلات حل می شود؟ این طوری که نیست. مذاکره در عرف سیاسی، یعنی معامله، مذاکره با آمریکا، یعنی معامله با آمریکا. معامله، یعنی داد و ستد؛ یعنی چیزی بگیر، چیزی بده تو از انقلاب اسلامی، به آمریکا چه می خواهی بدهی، تا چیزی از او بگیری؟ آن چیزی که شما می خواهید به آمریکا بدهید، تا در مقابل از او چیزی بگیرید، چیست؟ ما چه می توانیم به آمریکا بدهیم؟ او از ما چه می خواهد؟ آیا می دانید که او چه می خواهد؟ «و ما نقموا منهم الا ان یومنوا بالله العزیز الحمید». والله که آمریکا از هیچ چیز ملت ایران، به قدر مسلمان بودن و پای‌بند بودن به اسلام ناب محمدی(ص) ناراحت نیست. او می خواهد شما از این پایبندیتان دست بردارید. او می خواهد شما این گردن برافراشته و سرافراز را نداشته باشید؛ حاضرید؟» و این تنها نمونه ای از آنها است.

2- این که مسئله ارتباط با امریکا و موضوع نامه آقای هاشمی بعد از سال‌ها در این موقع خاص مطرح می گردد خواسته یا ناخواسته تبعاتی دربر دارد. درواقع اینطور بگوییم که وقتی مسئله ای روشن و تصمیم گیری درمورد آن روشن تر باشد مطرح کردن آن مسئله و بیان نظراتی مخالف با آن اینگونه مینماید مطرح کردن آن، که خواسته یا ناخواسته در ایجاد و یا افزایش فشار بر نظام برای ایجاد رابطه با امریکا تأثیر زیادی خواهد داشت. این روزها بحثی که روی آن تأکید زیادی از خارج از کشور می باشد و ظاهرا به عنوان یک هدف بلند مدت برای امریکا مطرح است مسئله مذاکره با ایران است و در رسیدن به آن از هیچ فشار و جنگ روانی فروگذار نمیکند. چرایی این مسئله در بندهای آینده توضیح داده خواهد شد. اما نشانه های این ادعا به خوبی واضح است. اولین و مهمترین آنها همین تحریمها و تصویب قطعنامه ها است. همه به خوبی میدانند که تنها عامل و باعث و موافق این تحریمها امریکا بوده و هست و سایر کشورها هم در حال حاظر دارند چوب سیاستهای امریکا را میخورند. مطلب دیگر اینکه کاندیداهای ریاست جمهوری سعی دارند با بحث رابطه با امریکا رأی بیاورند. کاندیداهای حزب جمهوریخواه که همواره به جنگ افروزی و خشونت معروف بودند و حتی در دور قبل اوباما را به حرف‌های نرم و آرام در مقابل ایران متهم میکردند حال داعیه ایجاد رابطه با ایران را دارند. پس هرگونه تلاشی در ایجاد رابطه با امریکا میتواند امریکا را در رسیدن به اهدافش نزدیک کند.

3- اما آنچه در قبل مورد بحث قرار گرفت، اینگونه توجیه میگردد که شاید رابطه با امریکا هم به نفع ایران و هم به نفع امریکا باشد. بنابراین همانطور که این تلاش به امریکا کمک خواهد کرد به ایران نیز کمک خواهد کرد. اما این احتمال به راحتی رد میگردد. این را از صحبتهای مقامات خود امریکا اثبات میکنیم. گزارش اخیر «مرکز تحقیقات کنگره آمریکا» تأکید می کند «حضور ایران در پای میز مذاکره بی آن که چیزی رد و بدل شده و امتیازی داده یا گرفته شود می تواند تحولات اسلامی منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا را، تحت تأثیر قرار داده و نهایتاً متوقف کند» همچنین بخشی از اظهارات رابرت گیتس -وزیر دفاع پیشین آمریکا- در کنگره امریکا اینگونه است. گیتس در پاسخ به علت ناتوانی دولت بوش در مقابله با ایران اسلامی می گوید «مشکل بزرگ ما با ایران آن است که به ما احتیاجی ندارد تا امتیازی از ما بخواهد و کسی که امتیازی از شما نخواهد، امتیازی هم به شما نخواهد داد.» و اینها گوشه ای از مطالب فراوانی است که اثبات میکند امریکا از این مذاکره تنها و تنها میخواهد منافع خویش را پیش ببرد و سعی در ان است که هرچه بیشتر ایران را از عرصه نبرد و تقابل با خود دور کند. بنابراین ایران از مذاکره با امریکا انتظار هیچگونه پیشرفتی در اهدافش را نباید داشته باشد.

4- به نظر میرسد وقتی نامه ای در این سطح از تصمیم گیری و چنین مسئله ای مهم که تا به حال به عنوان خط قرمز ایران مطرح میشد، آن هم از سوی فردی همچون حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی و خطاب به امام خمینی با پاسخی از سوی ایشان مواجه گشته باشد. قطعا اگر پاسخ ایشان نظری موافق و در راستای نظر آقای هاشمی بود به نظر میرسد قطعا باید همراه با مسئله نامه مطرح میگشت. اما اینکه آقای هاشمی هیچ اشاره ای به جواب امام خمینی به نامه شان را نمیدهند خیلی مسائل را به ذهن متبادر.

اما چندکلمه خودمانی با عالیجناب سرخپوش. چیزی را باید بپذیریم و آن اینکه تمام تلاش رهبر عزیزمان بر نگهداشتن شما در مدار انقلاب و عدم تمایل به حذف شما هستند. دلایل آن هم واضح است. اما آقای هاشمی شما به خوبی نشان داده اید که درطول انقلاب از فرصتها به بهترین نحو بهره برده اید. آنجا که جا داشت بدون اجازه و تمایل امام خمینی آیت الله منتظری ساده لوح را سرکار آوردید تا بتوانید از ساده لوحیش بعدا استفاده کرده و هرچه میخواهید عمل کنید. آنجا که بحث رهبری جدید و جلسه خبرگان رهبری بود بحث حکومت شورایی را مطرح کردید تا به اذهان القا کنید که فردی در حد رهبری ایران نیست و وقتی طرحتان شکست خورد و دیگر معلوم بود رهبر کیست دوباره از فرصت استفاده کرده و بحث صحبتهای سید احمد خمینی را مطرح کردید و اینکه چرا اول جلسه این مسائل مطرح نشد جای بسی حرف است که مجال آن در اینجا نیست. آمدید و آمدید تا اینکه سعی کردید از فضای آشقته انتخابات ماهی بگیرید و با فشار بر رهبری سعی کنید حرفتان را به ایشان قالب کنید نه بدین دلیل که احمدی نژاد کنار رود به این دلیل که این تابو شکسته شود. قدرت ولی فقیه کاهش یابد. قدرت شما اضافه شود و خیلی چیزهای دیگر. و حال در این بحبوحه مسائل تحریمها و فشارها دوباره ماهی گیریتان گل کرده و میخواهید با فشار بر رهبری هم از قدرت ایشان بکاهید و سند بودن و حجت بودن حرفشان را خدشه دار کنید و هم به آرزوی دیرین خود یعنی رابطه با امریکا برسید؟ کلا!! خیالش را هم نکینید. به یاری خدا این آرزوها را هرچه سریعتر به گور خواهید برد. تا کور شود هرآنکه نتواند قدرت امام خامنه ای را ببیند.



یکشنبه 91 فروردین 27



Design By : Ashoora.ir





پایگاه جامع عاشورا