سفارش تبلیغ
صبا ویژن



دختربچه ی محترم
برچسب ها: مترو (1)، | نظر/ این نوشته را چگونه دیدید؟

بسم الله الرحمن الرحیم
و بذکر مولانا صاحب الأمر و العصر عج

دختربچه در مترو فال حافظ می فروخت.
نه از اینها که آویزانت می شوند؛ یا  همینطوری فال را میگذارند روی دستت. تعارف می کرد؛ شاید تازه کار بود!
به من که رسید، دوباره برگشت عقب. یک خانم جوان از او قیمت پرسید.
گفت پانصد تومان.
خانم ظاهراً گفت: مگه خَرم که پانصد تومان بخرم.
دختربچه گفت: من که نگفتم خَرین؛ آدمین.
خانم چیزی به او نگفت. با مرد جوان همراهش راجع به قیمت فال و... شروع به صحبت کرد. ظاهراً نفهمید که دختربچه ی محترم، چه گفت. 
با لبخند، فالی از او خریدم.
اما دختربچه، محترم تر از پانصد تومان بود.
صلوات برایش فرستادم؟!!
حالا می فرستم.



از قلم : سجّاد نوروزنژاد قادی
پنج شنبه 91 تیر 8



Design By : Ashoora.ir





پایگاه جامع عاشورا