سفارش تبلیغ
صبا ویژن



چند شعر نذر مظلوم ترین امیر ...
| نظر/ این نوشته را چگونه دیدید؟

(4)
چند شعر نذر مظلوم ترین امیر ...


1
این
دست اگر‌چه رو به بالا مانده‌ست
تنها کفی از غرور دریا مانده‌ست
یا
حضرت مرتضی علی شرمنده!
از شیعه فقط نام تو بر جا مانده‌ست

2
هرگاه
شکوفه می دهد پاییرم
یا اینکه چو برگ، بر زمین می ریزم
یک دست به
زانوی خودم میگیرم
با گفتن «یا علی» بپا می خیزم!

3
دست از
همه جز ولای او می‌شویم
تنها ره سرخ عشق را می‌پویم
هر گاه گره به
کار دل می‌افتد
صد مرتبه "یا علی مدد" می‌گویم

4
در خلوت کوچه
بی نشان می آمد
چون ماه به قصد آسمان می آمد
یک کوفه اسیر گامهایش
می شد
وقتی که امیر مومنان می آمد

5
 آهسته و ناگهانی از راه
رسید
آن صورت آسمانی از راه رسید
همبازی کودکان بی‌کس ـ مولاـ
با
کولة مهربانی از راه رسید

6
از نالة او ستاره و ماه گریست
یک
نخل دلش گرفت و آن‌گاه گریست
مولای غریب کوفه از راه رسید
آهسته و
دل‌شکسته در چاه گریست!

7
از چشمة عدل تا وضو می‌کردی
با حضرت
عشق گفتگو می‌کردی
افسوس ولی کسی نفهمید چرا
سر در نفس چاه فرو
می‌کردی

8
دنیای ستم "قطام" را می‌خواهد
 پیراهن ننگ و نام
را می‌خواهد
این کودک بی پناه یعنی کوفه
فریاد‌زنان، امام را
می‌خواهد!

9
چون کوفه که چهره‌ای پر از غم دارد
این سینه دلی
شکسته را کم دارد
در شهر علی (ع) یکی‌ست امّا انگار
هر کوچه هزار
"ابن ملجم" دارد

10
 در یک شب ناگزیر از پا افتاد
یک چهرة
بی‌نظیر از پا افتاد
در مسجد کوفه این صدا می‌پیچد:
مظلوم‌ترین
امیر از پا افتاد

11
آنان که به اندازه من خون جگرند
با کاسة‌
شیر، منتظر، پشت درند
مولای غریب کوفه! شد وقت نماز
برخیز و اذان
بگو، همه منتظرند.

http://saeedirad.blogfa.com


سه شنبه 89 شهریور 9



Design By : Ashoora.ir





پایگاه جامع عاشورا