سفارش تبلیغ
صبا ویژن



عاشقانه با خدا............................
برچسب ها: غربت نامه (13)، | نظر بدهید


راستش این متن رو برا نیمه شعبان نوشته بودم ولی فرصت نکردم تایپش کنم. گفتم روز تولد آقامون که نشد بذارم رو وبلاگ حداقل روزتولد خودم(27 شعبان) بذارم. حالا یه روز تاخیر رو ببخشید. 

عشق تنها دلیل زندگی

میگویم از عشق و می نالم از غم عشق. میگویم از عشق چون تنها دلیل زندگی مکن است و مینالم از غم عشق چون تنها غم زندگی من است. فریاد میزنم «عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست»

بارخدایا! عمری است درپی یافتن مولایم تمام کوچه های سرزمین عشق را با پای دل بارها و بارها رفته ام و گاهی در زیر آفتاب سوزان غم عشق، ساعتها منتظر ماندم تا شاید محبوبم به گوشه دلم سری بزند. عمری است میدوم و میچرخم و میگردم و میبویم و می نالم و میخوانم و نمی یابم. عمری است سرگشته و حیران و دربه در و منتظر و مضطرب و خواهانم و نمی آرامم. عمری است نادم و پشیمان و مضطر و مدعی و مستأصل و تائبم و دلشاد نمیکنم.

باخدایا! چگونه باید شوق دیدار یار را که تمام وجودم را فراگرفته فریادزنم و چگونه باید صبر کنم، این همه دوری و فراغ را. ما بندگان خاطی هم دل داریم! اگر ما لیاقت نداریم، شما که رأفت دارید! اگر ما دل پاک داریم، شما که عطوفت دارید! اگر ما دستانمان خالی است، شما که فضل دارید! اگر ما دلمان سیاه است، شما که توان تغییر دارید! دلمان را به شما می سپاریم. می نالیم و ضجه میزنیم و فریاد میکشیم که بارخدایا باردیگر توبه! دلمان را جلا بده. بازهم سرمان را پایین می اندازیم و با زبانی لرزان دوباره میگوییم: عهد می بندیم که شویم آنجه تو میخواهی. فقط دلمان را دوباره دریایی کن. عهد میبندیم که دیگر عهدمان را نشکنیم. ما را به مولایمان ببخش.

مولاجان! آقاجان! چگونه با توبگویم غم فراغ آقا، که منتظر واقعی تو هستی نه من. آقا جان ولی درد دل زیاد است. درد دل یکی است اما خیلی زیاد است. سالهاست که میگردم و نمی یابم، یا میگردی و نمی یابی؟! سالهاست که نمیبینم . غمگین میشوم، یا میبینی(دل سیاه من را) و غمگین میشوی؟! سالهاست که میخوانم و جواب نمیشنوم، یا بانگ هل من ناصر ینصرنی را فریاد می زنی و جواب نمیشنوی؟! سالهاست که دعا میکنم و نمیرسم،ا سالهاست که دعا میکنی و نمی رسد؟!

می دانم!دل شما از ما خون است و خیلی بیشتر از ما دلتان گرفته است. میدانم که از دستمان ناراحتی و آزرده. میدانم که مانعیم برای ظهورت. ولی چه کنیم؟ عبدیم و شما مولایمان! با شما نگوییم با که بگوییم؟اگر با شما نگوییم که علیرغم تمام آلودگی ها و گناهان و معاصی، شب به امید اینکه لحضه ای صدای دلنشینتان را در خواب بشنویم یا گوشه ای از جمالتان را در خواب ببینیم، میخوابیم؛ با که بگوییم؟ اگر با شما نگوییم هر صبح که برمی خیزیم و به آرزویمان نرسیده ای، تمام روز را ناراحت و کسل هستیم و منتظر اینکه شب شود و دوباره به همان امید بخوابیم؛ با که بگوییم.

آری آقاجان. ماهرچه که بد باشیم ولی بنده شماییم و دل به محبت مولایمان خوش داریم که «نوکر رخ ارباب نبیند سخت است!»

خداوندا! ما را به دیدار مولایمان برسان. اما از آن واجب تر آنکه ظرفیت دیدار مولایمان مهدی صاحب الزمان روحی فراه را در ما ایجاد کن...............

واز آن واجب تر: «به دل شکسته مادرمان فاطه (س) قسم، دیگر منتقم خون زهرا (س) را برسان». انشاءالله..................................

 



دوشنبه 89 مرداد 18



Design By : Ashoora.ir





پایگاه جامع عاشورا