بسم الله
و من کسي را مي شناسم که آرزوي خيس شدن داشت!
براي همين چتر نياورد تا آغشته به رحمتش شود.
ايمان او رنگ ديگري داشت.
پسربچه هنوز بچه بود. خيلي مانده بود تا ايمان او را بفهمد.