با سلام خدمت آقاي علي............متاسفانه شما گوشه اي از دين را كه بايد ببينيد ميبينيد. فقط اون قسمتي كه ميتونه برا نتيجه گيري شما مناسب باشه رو ميبينيد. به قول شهيد مطهري يكي از آفتهاي تفكر اينه كه آدم از نتيجه برسه به دليل. بخواد يه نتيجه اي بگيره و دنبال دليل باشه. به نظر من اين شما هستيد كه جلوي عقل و فكرتون رو گرفتيد و چشم و گوشتون رو داديد به يك سري حرف بي منطق. ببين برادر من. وقتي شما ميخواهيد از اسلام به اين برسيد كه اين دين،دين خشونته بايد ببينيد جهت گيري ها و طرز رفتار پيامبرش چي بوده است. مگه غير از اينه كه پيامبر ما هيچ جنگي را آغاز كننده نبود. مگر غير از اينه كه قرآن تنها دليل موفقيت پيامبر را حسن خلقشون ميدونه. ولي اگر منتظر اين هستيد كه اسلام هم مانند مسيحيت تحريف شده بايستد و اگر كسي توي گوشش زد صورتش را برگرداند و آماده كند براي سيلي بعدي اشتباه كرده اي. اما من نميدانم شما اين اطلاعات غلط را از كجا آورده اي. اين همه كفار كشي؟ انشاءالله يك مطلب درمورد اينكه اسلام دين صلح است مينويسم.اما درمورد نجات منجي. فكر ميكنم شما متاسفانه كلا قضيه رو اشتباه فهميديد. در مورد دلايل غيبت و اسناد تاريخي وجود منجي آخر الزمان هم انشاءالله يك كامنت قرار خواهم داد فقط كوتاه ميگويم: اصلا فلسفه غيبت اين است كه انسانها رشد پيدا كنند و جامعه براي حكومت عدل آماده شود. اگر قرار بود منجي بيايد و تنهايي و يك تنه با عوامل غيب دنيا را از ظلم پاك كند كه ديگر اينهمه خون دل خوردن پيامبران ائمه معنا نداشت از همان اول خداوند اختيار را از آدمي ميگرفت و حكومت عدل برقرار ميكرد. قرار نيست منجي بيايد و جادو كند. قرار است مردم آماده شوند و با هدايات و راهنماييهاي ايشان عدل را در جهان بگسترانند. قرار نيست منجي جان خود را نجات دهد و به اين فلسفه نيست كه غايب شدند كه اگر هدف نجات جان ائمه بود كه امام علي عليهالسلام غايب ميشدند. امام حسين عليه السلام به جاي رفتن در ميدان نبردي كه عاقبتش مشخص بود با يزيد بيعت ميكردند و جان خود را نجات ميدادند. متاسفم كه اينقدر با بي اطلاعي و سطحي نظر ميدهيد و آن وقت ما را متهم ميكنيد.........